پرش به محتوا

tag

از ویکی‌واژه

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط AhmadWikiBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۹ ویرایش شده‌است. نشانی فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ کنونی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
همچنین ببینید Tag، tág و tåg

آلمانی علیای باستان

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

tag

  1. روز

انگلیسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

tag (جمع tags)

  1. یک برچسب کوچک
  2. گونه‌ای کارتون یا مقوا
  3. در نقاشی‌های دیواری (گرافیتی)
  1. ، امضای ویژه یا سبک ویژه‌ای که برای خالق اثر در این کار وجود دارد.
  2. دستور در رایانه، نوشته کوتاهی که نشان دهنده یک عنصر یا مفهوم در زبان رایانه و برنامه نویسی است. مانند جمله زیر که در آن <title> یک tag دانسته می‌شود:
    The <title> tag provides a title for the Web page.
    دستور (عبارت)
  3. <title> برای وبگاه یک عنوان ایجاد می‌کند.
  4. (در آمریکا)

صفحه‌ای که شمارهٔ خودروها (شماره ماشین) بر آن نوشته شده، پلاک یا صفحهٔ فلزی که بر آن اطلاعات مربوط به یک سرباز یا دام (حیوانات)

  1. نوشته شده‌است.
  2. هنگامی که داستانی را تعریف می‌کنیم، جمله‌ای که به یک نفر نسبت داده می‌شود، tag نام دارد. مانند:("he said")

فعل

[ویرایش]
  1. برچسب زدن به چیزی
  2. (در رایانه)
  1. جدا کردن و دسته بندی اطلاعات با دادن اطلاعات لازم. مانند:
    I am tagging my music files by artist and genre.
    دارم پرونده‌های موسیقی را بر پایهٔ هنرمند و گونه آن‌ها دسته بندی می‌کنم.
  2. در نقاشی دیواری، اثری را با امضای خود نشانه گذاری کردن. (امضا کردن پای اثر)
  1. یا با روش ویژه‌ای که خالق اثر دارد، نشان دهد اثر مال او است.
  2. (در بیسبال)
  1. زدن ضربه محکم به توپ، مانند
    He really tagged that ball.
    او واقعا به توپ ضربه زد.

دانمارکی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

اسم tag (مفرد آن taget و جمع نامعین آن tage)

  1. پشت بام

آلمانی

[ویرایش]

فعل

[ویرایش]
  1. tag
  2. امر مفرد فعل tagen

مجارستانی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

tag (جمع آن tagok)

  1. عضو
  2. شاخه

واژه‌های گرفته شده

[ویرایش]

سوئدی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. tag
  2. چنگ یا مُشت (دست بسته)
  1. Tappa inte taget
    دست خود را باز نکن
  2. نگه داشتن چیزی
    Släpp inte taget
    رهایش نکن
  3. یک تکان یا حرکت (با پارو، در شنا)
  1. Ett tag till med åran
    یک تکان دیگر به پارو
  2. یک لحظه، یک ثانیه، یک دقیقه
    Ett litet tag
    یک مدت بسیار کوتاه، یک ثانیه

فعل

[ویرایش]
  1. tag
  2. امر فعل taga

مریامی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. tag
  2. بازو، دست